کوه تنها
بیعت مردم با امام مجتبی علیه السلام همراه با بصیرت عمیق نبود تنها به دلیل جریحه دار شدن احساساتشان در شهادت امیر مومنان علیه السلام بود.لذا پس در جنگ با معاویه، پشت امام مجتبی علیه السلام را خالی کردند و همین باعث شد تا معاویه به خود جرأت دهد تا برای نابودی حکومت امام به کوفه لشکرکشی کند.
امام حسن (ع) به ترکیب ناهمگون سپاهش، علم داشت و به همین جهت طی یک سخنرانی، تصمیم به تصفیه سپاه خود گرفت ولی به امام اجازه صحبت ندادند و سپس به خیمه حضرت حمله کرده و حتی سجاده زیر پای امام را کشیدند. امام از خیمه بیرون آمد تا سوار بر مرکب شود، که شخصی به حضرت حمله کرد و ضربتی بر ران ایشان وارد کرد که به استخوان رسید و بدین صورت، سپاه امام مجتبی علیه السلام به هم ریخت.
این خبر به معاویه رسید، که هرگونه که تو بخواهی حسن بن علی را برایت می آوریم، مرده یا زنده. معاویه نامه ها را برای امام فرستاد و گفت که می خواهی با اینها با من بجنگی؟ سپس پیشنهاد صلح را، بدون هیچ قید و شرطی، به امام داد.
امام با لشکر اتمام حجت فرمود که مگر از پیامبرتان نشنیدید که خلافت بر بنی امیه حرام است و اگر آنها را بر بالای منبر من دیدید، از منبر پائین بکشید و به هلاکت برسانید.
اگر رضای خدا و سعادت آخرت را می خواهید، این پیشنهاد صلح را از بین می برم ولی اگر دنیا و لذّات آنرا ترجیح می دهید که صلح را بپذیرید.
در اینجا همه آنان فریاد زدند که ما دنیا را می خواهیم و بدین ترتیب دنیا را بر امام حق و حجت خدا که سعادت دنیا و آخرت امّت را می خواهد، ترجیح دادند.